مقدمه: روزهای ماههای شمسی ومیلادی درتمام سالها یکسان است وتغییرنمی کند. مثلا" شروع ژانویه(اول سال میلادی) برابراست با یازدهم دیماه، و اول فروردین مطابق با 21 مارس است.
الف) تبدیل تاریخ هجری شمسی به میلادی: برای تبدیل سال شمسی به میلادی چنانچه روز مورد نظربین اول فروردین تا یازده دی باشد؛ عدد 621، و اگربین یازده دی تا آخراسفند باشد عدد 622 را به سال شمسی اضافه می کنیم تا سال میلادی به دست آید.
مثلا برای اینکه بدانیم 15 خرداد(که همیشه برابر است با 5 ژوئن) ازسال 1342 ، و 22بهمن(11فوریه) سال 57 مطابق چه سال میلادی است اینگونه محاسبه می کنیم:
1342+621= 1963 میلادی
1357+622= 1979 میلادی
ب) تبدیل تاریخ میلادی به شمسی: اگر روز مورد نظر بین اول ژانویه تا 21 مارس باشه، عدد 622، و اگربین 22 مارس تا آخر دسامبر باشه، عدد 621، را ازسال میلادی کسر می کنیم.
مثال 1) 26 ژانویه (6 بهمن) 1987 میلادی (روز امضای پیمان ننگین کمپ دیوید) برابر چه سال شمسی است؟
1987-622= 1356
مثال 2) 6 آگوست(15 مرداد) 1945 (روز بمباران اتمی هیروشیما) برابرچه سال شمسی است؟
1945-621=1324
بسم الله، یعنی نشان خدا، یعنی علامت خدا
بسم الله کلمه نیست، حرف نیست، یک مرحله ازآگاهی ویک جریان ازمعرفت وشناخت است. یعنی خودم رابا نشان خدا، علامت میگذارم. یعنی علامتی دیگر و نشانی دیگرنمیخواهم. یعنی وجود من نشان ازمعبودهای دیگرندارد یعنی گفتار و کردار وپندارمن ازعاملها و انگیزه های دیگر الهام نمیگیرد.
آنگاه که با بسم الله به غذاخوردن می نشینی یعنی این خوراک از هوس از عادات از لذت مارک ونشانی ندارد.
آن وقت که با بسم الله به کار روزانه می پردازی یعنی که این کارمهمترین کاراست و تو در این کارکه مهمترین است جز الله حاکمی نداری و محرکی نداری وازعوامل دیگر الهام نمیگیری.
آن وقت که با بسم الله به خوابگاهت می روی یعنی این خوابیدن با نشان خدا و علامت او همراه است واین حرکت اطاعت است، عبودیت است.
ودر این هنگام تو بی حاصل و بی نتیجه نیستی و این کارها ابتر وناقص نیست.
و ادامه بسم الله ، الرحمن الرحیم، دلیل این نشان است تو بااین نشان همراه شده ای وازدیگران دست شسته ای چرا که آنها رحمان ورحیم نیستند، بخشنده نیستند ازتو می گیرند و ازتو کم می کنند و دربرابرآنچه که می دهی به تو چیزی باز نمی گردانند واگر هم بدهند رحیم نیستند، مهربان نیستند که این بخشش ازرحمت آنها الهام نگرفته. علف می دهند تا شیرتورا بدوشند.
نگاه کنید: کتاب کم نظیر " صراط" اثر استاد مرحوم علی صفایی حائری
امشب هم داره میگذره منوهم داره باخودش میبره به طرف سرنوشتی که خودم ازهمین لحظه لحظه ها دارم میسازم. تمام اجزای عالم دست در دست هم، دارن منو به جلو میبرن؛ اما نمیدانم چرا حس رفتن ندارم گویا به پام زنجیر زدن. اما دارم میرم. در رفتنم مجبورم و در انتخاب راه، مختار. به خودم میگم تو که باید بری حالاچرا متحیری؟ چرا سرگردون؟ چرا ترس و دلهره چرا اضطراب؟ از چی میترسی؟ ازآینده ای که نمیدونی چی میشه؟ از عاقبتت؟ ازفقرو بی پولی؟ ازچی آخه؟
در همین فکرها بودم که احساس کردم یکی داره جوابمو میده. دقت کردم صدای قلبم بود که آرام آرام داشت با من حرف میزد: همه اون سوالها واسه اینه که نمیدونی الان کجایی؟ از کدوم جاده داری میری؟ مقصدت کجاست؟ اگه میخوای بدونی چرا دلواپسی، چرا مضطربی و آینده خودت رو ببینی به اون سه سوال صادقانه جواب بده.
قلبم راست میگفت. البته اولش خوشحال شدم که هنوز قلبم آنقدر هم سیاه نشده که نتونه کمکم کنه. آره راست میگفت باید صادقانه جواب میدادم که البته به مدتی تفکر نیاز داشتم.
مهمترین اصل در دعا، شناخت خداست.
شناخت خداوند هم متوقف است بر این که انسان خودش رابشناسد؛ که فرمود: من عرف نفسه فقد عرف ربه
ماه رجب، از ماه های حرام و موسم دعاست. در زمان جاهلیت نیز به این ویژگی معروف بوده و مردم برای برآورده شدن حاجاتشون منتظر آمدن این ماه بودند.
.: Weblog Themes By Pichak :.